-چه بَد عیدی شد این
از صد عزا بدتر، چه بد عیدی
همانکه گفته بودم
بی تو خواهد شد، همان! دیدی؟
مبارکباد میگویند و میخندم به تلخواری
که باغم گشته بشقابی، بهارم سبزهی عیدی
نهال ریشه سوزم را چه حاصل از بهار، آخر؟
گرفتم سبز شد در باغتان هم سروی و بیدی
گرفتم روز هم نو شد چه خواهد داد این نوروز؟
به من، یا هر زمان فرسود چون من کهنه نومیدی
به روز خویش شب میگویم و بدتر که جز با تو
توافق نیست آفاق مرا با هیچ خورشیدی
از امروز همه چیز آخـــرین است
آخــرین هفته
آخــرین دلشوره هایِ شیرین اسفند
اتمـــامِ اخرین جایِ گردگیری نشدهء خانه
آخــرین اتمام حجت ها با خــودمان
حــالمان
آرزوهــایمان
آخــرین یا مــقلب القلوب ها
و
آخــرین امیدهای گــره خورده، به اشــارهء سالی نو، ڪه هــمه چیز درست میشود
این چنــد روزِ اخر هم باید اسبِ سال را مـجاب ڪرد ڪه تا مـــنزلگاه راهی نیست
بتاز.ڪه نــو شدن نزدیڪ است!
درباره این سایت